گرامی می داریم سالروز وفات بانویی که شاگرد کلاس تفسیر پدرش بود + فیلم
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۲۷۶۸۲
به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، درباره زوایای زندگی حضرت زینب اطلاعات زیادی در دست نیست اما آنچه مشخص است این است که از سال هاي اوليه ي هجرت که به دنيا آمدند تا قضيه ي کربلا، نزديک به شصت و چند سال، مجموعه ي عمر ايشان تمام اينها را حضور داشته اند. ناقل خطبه ي حضرت زهرا در مسجد يعني خطبه ي فدک، حضرت زينب است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گفته شده است که ايشان در کوفه درس تفسير داشته اند و براي خانم هاي کوفه تفسير قرآن مي گفته اند.
يکي از ويژگي هاي مهم زينب کبري، شجاعت ايشان است. شجاعت صفتي است که براي زن و مرد فرقي نمي کند. يعني شجاعت به معناي دفاع از حق و ايستادن در مقابل باطل است. شما يک نگاهي به زندگي حضرت زينب (س) بکنيد. زماني که وارد مجلس يزيد و ابن زياد مي شود، با چه شجاعتي يک زن در مقابل پسر معاويه مي ايستد و فرياد مي زند. تو دروغگو، فاسق و فاسد هستي. تو مفتضح هستي. شهادت افتخار ما است. ايشان ابن زياد را ابن مرجانه خطاب مي کند. خود اين حرف توهيني است که در آنجا لازم بوده به اين دليل که مادر اين فرد فاسد بوده است. و بعد فرياد مي زند هر اتفاقي براي ما افتاده زيبا است و ما ناراحت نيستيم.
شجاعت چيزي است که مخصوصاً من درخواست مي کنم که بانوان و زنان دقت کنند که زن و مرد ندارد. يکي از صفات يک انسان متدين و مومن اين است که شجاع است و در دفاع از حق به خود ترديد راه نمي دهد.
ويژگي دوم زينب کبري (س) عفاف است. ايشان وقتي که وارد مجلس يزيد مي شود با تمام سختي هايي که کشيده است. تمام مسير را آمده، کوفه آمده و سر مطهر امام حسين (ع) در مقابل ايشان بوده است. اولين مطلبي را که اشاره مي کند اين است که اي پسر ابوسفيان، آيا اين عدالت است که زنان تو در پشت پرده باشند اما ناموس رسول خدا در مقابل نامحرمان باشند ؟ اين خيلي نکته دقيقي است.
در شب يازدهم محرم که يک شب حساسي است. شبي است که شهدا بر روي زمين هستند، خيمه ها آتش گرفته است، بچه ها گرسنه هستند، زن ها سراغ مردهاي خود را مي گيرند، مادران سراغ فرزندان خود را مي گيرند، خود حضرت زينب داغ برادر و اولاد ديده است. با همه ي اين وضعيت وقتي که خطر ايجاد شد و خيمه ها آتش گرفت، بچه ها فرار کردند. عقيله ي بني هاشم اين بچه ها را يکي يکي پيدا مي کرد و درجايي سامان دهي مي کرد. در روايتي است که ايشان بالاي سر يک دختر بچه رسيد و زماني که اين دختر متوجه شد که عمه ي او زينب است، نگفت که عمه باباي من کجا است، نگفت عمه من گرسنه و تشنه هستم. گفت عمه جان امکان دارد يک تکه پارچه و يا روسري به من بدهيد که سر خود را بپوشانم. ما گاهي ملاحظه مي کنيم که پدر و مادر متدين هستند. حتي خود مادر چادري است اما دختر بزرگ هشت يا نه ساله ي خود را با يک شلوارک و تاپ بيرون مي برند و مي گويند ايشان مکلف نيست. درست است که در نه سالگي مکلف است و تکليف به گردن او است اما مگر چقدر فاصله دارد ؟ آيا نيمه عريان آمدن اين بچه بيرون از خانه با موهاي باز و لباس هاي نامناسب درست است ؟ من نمي گويم بچه ها را اذيت کنيم. من نمي گويم آنها را از دين زده کنيم. ولي بعضي از اين ها طوري هستند که وقتي نگاه انسان به آنها مي افتد گويي به يک انسان بالغ نگاه مي کند. يعني اين دختر نماينده ي مادرخود است. گويا چهره ي خانواده ي خود را بروز مي دهد. اين عفاف حضرت زينب است. وقتي که مي گوييم زينب، آيا زينب اشک و گريه مي خواهد ؟ درست است ما از زينب يک چهره ي بيچاره و درمانده بسازيم ؟ زينب واقعاً قهرمان است. هيچ کجا اظهار عجز و ناتواني نکرده است. او نگران است و دغدغه دارد اما دغدغه ي حجاب و عفاف دارد و اينکه نامحرم او را نبيند. اين ويژگي دومي است که من تقاضا مي کنم که هم خانم ها و هم آقايان به آن دقت کنند و از زندگي عقيله ي بني هاشم درس بگيرند.
ويژگي سوم حضرت زينب که براي امروز ما در جامعه خيلي مهم است. صفت تسليم و رضا است. بعضي اوقات ما به ائمه توسل پيدا مي کنيم اما حاجت ما برآورده نمي شود. مريض ما شفا پيدا نمي کند. جلوي يک مرگ و مير را مي خواهيم بگيريم اما گرفته نمي شود و مرگ اتفاق مي افتد. فوراً با دين، خدا و پيامبر قهر مي کنيم. توقع من اين است که وقتي من به حرم حضرت علي ابن موسي الرضا رفتم بايد با شفاي بچه ي خود بازگردم و يا جلوي مرگي را بگيرم.
شما نگاه کنيد خود امام حسين (ع) در روز عاشورا چقدر داغ ديده است. زينب کبري چقدر داغ ديده است. معناي صفت تسليم و رضا اين است که انسان هميشه نخواهد حوادث بر وفق مراد او باشد. وقتي اتفاق مي افتد خود را با آن وفق دهد. شما يک بار در روز عاشورا و يا بعد از آن کلمه اي را از حضرت زينب کبري پيدا نمي کنيد که ناشي از ناسپاسي و اظهار عجز باشد. داغ اولاد و داغ برادر ديده است اما وقتي که به گودي قتلگاه مي آيد مي گويد خدايا اين قرباني را از ما قبول کن. لذا روي عبادت او هم اثر نمي گذارد. اگر يک مريضي و يا حادثه اي براي خود يا فرزندان ما پيش بيايد همه ي عبادات ما به هم مي ريزد. امام سجاد (ع) مي گويد يک زماني من در دل شب يازدهم ديدم که عمه ي من در حال خواندن نماز شب است. شب يازدهم که از لحاظ حوادث يک شب استثنايي است و فصل دوم عاشورا در اين شب گشوده مي شود. در اين شب فصل اول تمام مي شود و فصل دوم که جبهه ي ديگري است گشوده مي شود.
ويژگي چهارم ايشان مسئله ي ولايت پذيري است. ولايت پذيري يک مسئله ي عقلي است. ما اگر آيات و روايات را نيز در نظر نگيريم، يک مسئله ي عقلي است. الان شما اگر سه نفر به مسافرت برويد يک نفر رئيس خواهد شد. دو نفر با هم کنار مي آيند اما مابين سه نفر اختلاف بوجود مي آيد. يکي از آنها رئيس مي شود. اميرالمومنين مي فرمايند که مردم پيشوا مي خواهند، چه فاجر و چه مومن. يعني حتي در کشورهاي کفر هم اگر پيشوا نداشته باشند کار پيش نمي رود. شما حتي فرض کنيد در جبهه ي کفر، يعني همان جنگ احد که فرمانده ي آن را ابوسفيان به عهده دارد، جنگ بدر و يا جنگ خندق و يا جنگ هايي که با ائمه شده است. در همان جنگ ها نيز اگر رئيس نداشت و فرمانده نبود امکان نداشت و سنگ روي سنگ بنا نمي شد. امام و پيشوا در هر جبهه اي لازم است. در جبهه ي دين، اولين ولي خود خداوند است. انَما وَليُکُم الله و رَسوله. بعد پيامبر خدا است. چقدر ما لطمه ديده ايم از مخالفت با پيغمبر؟ همان جنگ احد چرا مسلمانان شکست خوردند. حرف ولي خدا را گوش نکردند. در صلح حديبيه رسول خدا صلح کرد برخي از افراد اعتراض کردند. در زمان غيبت وقتي که به صورت ظاهر امام معصوم در بين ما نيست تکليف چيست ؟ آيا بايد جامعه رها شود ؟ آيا بايد حدود، احکام و تجارت اسلامي تعطيل شود؟ ربا و رشوه آزاد باشد. هرکسي هرکاري خواست انجام دهد. اين مسائل امکان ندارد و عقل آن را نمي پذيرد. به تعبير حضرت امام مي فرمود: تصور ولايت فقيه باعث تصديق است. يعني اگر کسي فکر کند قبول مي کند. اگر قرار شد ولي و حجتي که در درجه ي اول خدا است، بعد پيامبر و بعد از آن ائمه ي معصومين هستند. در زمان غيبت نزديک ترين فرد به امام عالم ديني است. کسي است که حديث و قرآن را مي شناسد. معناي ولايت پذيري اين است که ما روي حرف ولي حرف نزنيم. اين مسئله در زندگي زينب کبري (س) موج مي زند. در شب عاشورا زينب کبري خيلي اشک مي ريخت. حضرت زينب خيلي از قضايا را مي دانست. ايشان مي فرمود: مادر من همه را براي من تعريف کرده است. صبح روز يازدهم زماني که خواستند از کربلا بروند، امام سجاد (ع) خيلي ناراحت بود. مي ديد بدن بابا و برادر او بر روي زمين است. زينب کبري جلو آمدند و گفتند که تو در حال جان دادن هستي و قالب تهي مي کني چه شده است ؟ گفت عمه جان ما اين بدنها را بگذاريم و برويم ؟ اين بدن حجت و ولي خدا است. زينب کبري فرمود اينها دفن مي شوند. اينجا زيارتگاه مي شود و مردم مشتاق به اينجا مي آيند. من از پدرم اميرالمومنين آن شبي که ضربت خوردند شنیدم.
اباعبدالله در روز عاشورا يک موضعي را در ميدان انتخاب کرده بودند. مي جنگيدند، بر مي گشتند و مي ايستادند و مي گفتند لاحَولَ و لا قُوةَ اِلا بالله. اين صدا به زينب مي رسيد و ايشان آرام مي شد. مي دانست که امام زنده است و در حال جنگ است. اما مدتي اين صدا قطع شد. صدا که قطع شد عقيله ي بني هاشم از خيمه بيرون آمد ببيند چه اتفاقي افتاده است. خود را به تل زينبيه رساند. وقتي که نگاه کرد ديد که ابا عبدالله در خون در حال غلطيدن است. تمام بدن او غرق خون است و دشمن نيز دورتا دور او را محاصره کرده است. زينبي که خار به دست حسين نمي توانست ببيند. تا اين صحنه را ديد دست هاي خود را بر روي سر گذاشت و گفت: وا محمدا. اباعبدالهد چشم هاي خود را باز کرد و گفت: خواهرم بازگرد. فرمود: چشم. به اين ولايت پذيري مي گويند. اگر قرار باشد ما در مقابل ولايت تفکيکي عمل کنيم. و بگوييم ما هشتاد درصد قبول داريم اما بيست درصد قبول نداريم. نگاه تبعيضي داشتن کار را خراب مي کند. اجازه ي ساماندهي و مديريت را به ولي نمي دهد.
چطور مي توان به حضرت زينب نزديک شد ؟
بعضي از افراد مي گويند که اين حرف ها درست است اما او زينب بود و دختر علي بود. نه اينطور نيست ما مانند ايشان زياد داريم. در همين کشور خودمان مگر نداشتيم زناني که گاهي چهار شهيد تقديم کردند. اما استوار باقي ماندند. من در يک تشييع جنازه اي بودم که سومين شهيد يک مادري را آوردند. زماني که جنازه را آوردند ايشان ايستاد و رو کرد به عکس بزرگي از امام که در آنجا بود و رو کرد به جنازه و گفت اي امام تو سلامت باشي. ما مي توانيم با اراده و تسليم خود را با اين ويژگي ها انطباق بدهيم. اينکه اگر در زندگي من مصيبت و سختي روي مي دهد با آن کنار بيايم. مصيبت ها را آسان ببينم و بر آنها فائق آيم. هرچقدر ايمان ما قوي تر شود و اعتقاد ما بيشتر شود، تسليم و رضا در زندگي ما بيشتر خواهد بود.
برخي از افراد مي گويند زينب درياي فضايل است اما به واسطه ي مصيبت هايي که ايشان تحمل کرده اند اگر اسم فرزند خود را زينب بگذاريم شايد او نيز دچار مصائب شود اما این درست نیست.
اي کاش در جاهاي مختلف که اتفاقاتي مي افتاد يک آمار از اسامي مي گرفتند که آيا واقعاً اين گونه است يا خير. الان افراد قضاوت کنند که آيا واقعاً در ميان بيماران، دردکشيده ها و افرادي که طلاق گرفته اند يا اختلافات خانوادگي دارند اسم آنها زينب است. اتفاقاً عکس قضيه صادق است. زينب نام هاي زيادي را ما مي شناسيم که همسران خوب دارند، خوشبخت هستند و زندگي خوب دارند. البته وقتي که شما روي چيزي دقت داشته باشيد پيدا مي کنيد. ممکن است که دو يا سه نفر به نام زينب هم در همسايگي و يا در اطرافيان خود پيدا کنيد که پدر خود را از دست داده باشند. يا مادر خود را از دست داده باشند يا مبتلا به بيماري شده باشند. اما در کل اين حرف کاملاً نادرستي است. حرف عوامانه اي است که نه آمار آن را تأييد مي کند، نه دين و نه عقل. زينب نام هاي زيادي در تاريخ نويسنده، شاعر و افراد بسيار بارزي داشته ايم.
در انتها 2 کتاب برای شناخت بیشتر ایشان معرفی می شود
يک کتاب را نويسنده ي اهل سنت دکتر عايشه بنت شاطح نوشته است. ايشان مصري است و کتاب هاي زيادي در تفسير دارد. کتاب ايشان زينب قهرمان کربلا نام دارد. اين کتاب ترجمه ي فارسي شده و در بازار موجود است. مرحوم آقاي قزويني که قبلاً من از ايشان کتابي را اينجا در رابطه با حضرت فاطمه معرفي کردم به نام فاطمه از مهد تا هنگام شهادت، ايشان کتابي را نيز با همان قطر و سياق در رابطه با حضرت زينب سلام الله دارد که اسم آن زينب کبري (س) است. اين کتاب ترجمه ي فارسي شده و در بازار موجود است. ايشان به خصوص در اين کتاب به بخش خطبه ي حضرت زينب پرداخته است. منبع:سایت سمت خدا ، سخنان دکتر رفیعی
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: سیره اهل بیت علیهم السلام حضرت زینب سلام الله علیها ولایت پذیری زینب کبری حضرت زینب خطبه ی بچه ها ی حضرت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۲۷۶۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلایل توصیه ائمه(ع) به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع)
شاید بسیاری از زائران آستان حضرت عبدالعظیم (ع) ندانند که در روایات از ائمه(ع) آمده که ثواب زیارت آن حضرت برابر با زیارت امام حسین(ع) است اما چرا حضرت عبدالعظیم (ع) راهی شهر ری شدند و چه نقشی در ترویج معارف دین در این منطقه داشته و چگونه به جایگاهی رسیدند که چنین مورد عنایت و لطف ائمه(ع) قرار گرفتند؟
حجتالاسلام ابوالفضل حافظیان، نویسنده «مأخذشناسی حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و شهر ری» که فهرستنویسی نسخههای خطی کتابخانه حضرت عبدالعظیم را برعهده داشته است به معرفی تعدادی از کتابهایی پرداخت که در خصوص حضرت عبدالعظیم (ع) نوشته شده است و گفت: شیخ عزیزالله عطاردی کتابی با عنوان «عبدالعظیم حسنی حیاته و مسنده» (زندگانی حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و روایات او) نوشته است که کتاب ارزشمندی است. همچنین کتاب احوال حضرت عبدالعظیم حسنی نوشته شده توسط علی قلیمیرزا اعتماد السلطنه قاجار که اخیراً به چاپ رسیده و کتاب «جنات النعیم فی احوال سیدالشریف عبدالعظیم»، نوشته مولامحمد اسماعیل کزازی اراکی نیز از دیگر کتابهای خوب در خصوص حضرت عبدالعظیم(ع) است. این کتاب قبلاً به صورت چاپ سنگی چاپ شده بود اما بعدها در کنگره حضرت عبدالعظیم حسنی با تصحیح و شکل جدید به چاپ رسید که در این کتاب به صورت مفصل به شخصیت آن حضرت پرداخته شده است.
پیدا شدن نسخه کهن روایات حضرت عبدالعظیم
وی با اشاره به اینکه در خصوص حدیث عرض دین نیز مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی در کتابی به شرح این حدیث پرداخته گفت: اخیراً در کتابخانهای در خارج از ایران نسخه خطی کهنی پیدا شده که روایاتی که حضرت عبدالعظیم(ع) روایت کردهاند در آن آمده بود. این جزوه نیز تصحیح و به چاپ رسیده است.
این متخصص کتابشناسی و نسخهشناسی در پاسخ به این سؤال که آیا احتمال دارد منابع کهنی در خصوص حضرت عبدالعظیم(ع) وجود داشته باشد که هنوز شناسایی نشده است؟ گفت: بله؛ حتماً منابعی در تاریخ اهل بیت(ع) وجود دارد که هنوز شناسایی نشدهاند یا نسخهای از آن به دست نیامده است. کتابهایی وجود دارد که به صورت مستقل به شخصیت ایشان پرداخته و کتابهایی نیز داریم که در خصوص اصحاب و روایات ائمه(ع) نوشته شده است که در این کتابها نیز از حضرت عبدالعظیم(ع) یاد شده و روایاتی که ایشان نقل کردهاند را بیان کردهاند. در کتابهایی که برای شرح حال رُوات نوشته شده است نیز نام عبدالعظیم(ع) آمده و از مراتب علمی و معنوی ایشان نیز سخن گفته شده است.
حجتالاسلام حافظیان در پاسخ به این سؤال که چرا حضرت عبدالعظیم(ع) ری را به عنوان مقصد هجرت خود انتخاب کرده بود؟ گفت: آن حضرت از سوی ائمه(ع) به شهرها و سرزمینهای مختلف رفته و به تبلیغ دین میپرداخت. به همین جهت خلیفه عباسی قصد کشتن ایشان را داشت و حضرت عبدالعظیم در حال خوف و ترس از سامرا خارج شدند و تصمیم گرفت به سمت ایران بیاید.
وی ادامه داد: یکی از دلایلی که بزرگانی از اهل بیت(ع) و اصحاب ائمه(ع) ایران را برای هجرت انتخاب میکردند این بود که دوست داشتند به دیدار و زیارت امام رضا(ع) بروند و لذا امامزادگان فراوانی در شهرهای مختلف ایران وجود دارد که به قصد زیارت امام رضا(ع) وارد ایران شدند اما در بین راه در اثر بیماری وفات یافتهاند و یا به شهادت رسیدند.
چرا حضرت عبدالعظیم به ری مهاجرت کرد
این پژوهشگر و مؤلف یکی از دلایل انتخاب ری توسط حضرت عبدالعظیم(ع) را ارتباطات خوب مردم ری با ائمه(ع) عنوان کرد و گفت: مردم ری با امام جواد(ع) در ارتباط بودند و سؤالات خود را برای ائمه اطهار(ع) ارسال میکردند. رسول جعفریان کتابی به نام مکتب و میراث شیعیان ری نوشته است که در این کتاب به علت مهاجرت حضرت عبدالعظیم(ع) به ری و ارتباط اهالی آن با ائمه اطهار اشاره کرده است. بنابراین شهر ری میتوانست محل مناسبی برای ورود حضرت عبدالعظیم(ع) باشد و ایشان از دست حکومت عباسی در امنیت باشد.
وی ادامه داد: طبق روایاتی نیز امام رضا(ع) دستور دادند که حضرت عبدالعظیم(ع) به ری بروند و معارف دینی را در آنجا تبلیغ کنند. البته ممکن است این دستور از سوی امام هادی(ع) صادر شده باشد. شهر ری بعد از این تاریخ نیز مرکز شیعه بوده و مدارس شیعی در آنجا وجود داشته و بزرگان زیادی از آنج برخاستهاند مثل مرحوم کلینی و شیخ صدوق که این نشان میدهد شهر ری مرکزی برای تشیع در جهان اسلام بوده است.
حجتالاسلام حافظیان در پاسخ به این سؤال که چند سال حضرت عبدالعظیم در ری حضور داشتند؟ گفت: بر اساس آنچه در کتابهای تاریخی آمده حدس زده میشود که ایشان در حدود سال 250 قمری به ایران آمده است. وفات ایشان را برخی از بزرگان در سال 252 قمری ذکر کردهاند. بنابراین حدود یک سال یا کمی بیشتر در ری بودند؛ البته مدتی نیز به صورت مخفیانه در منزل یکی از شیعیان زندگی میکردند و گاهی به صورت پنهانی از منزل خارج میشدند و به زیارت حضرت حمزه میرفتند و میفرمودند ایشان از اولاد امام کاظم(ع) است.
وی افزود: یکی از دلایلی که ایشان به ری آمد این است که مرقد امامزادگان در آنجا بوده و این مسئله نشاندهنده ارادت مردم ری به اهل بیت(ع) است. بعد از مدتی زندگی مخفیانه، مردم با حضرت عبدالعظیم(ع) آشنا میشوند و برای دریافت معارف دینی نزد ایشان میروند.
نویسنده کتاب «رسائل فی درایة الحدیث» ادامه داد: روایاتی که ایشان از اهل بیت(ع) نقل کردهاند به خصوص حدیث عرض دین که در آن معارف اسلامی درج شده است جنبه آموزشی مهمی برای شیعیان در طول تاریخ و به خصوص برای شیعیان آن عصر داشته است.
نسبی که به امام حسن مجتبی میرسد
وی به نسب حضرت عبدالعظیم (ع) نیز اشاره کرد و گفت: نسب ایشان با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) میرسد و ایشان ارتباط بسیار زیادی با امام جواد(ع) و امام هادی(ع) داشتند و بیشتر وقتشان را در همراهی با ائمه اطهار(ع) میگذرانده و معارف دینی را از حضرات کسب و به مردم منتقل میکرده است؛ بنابراین وقتی چنین شخصیتی وارد شهری شود که مردم آن شهر نیز علاقهمند به معارف شیعه هستند، خیلی میتواند مؤثر واقع شوند.
این مؤلف و پژوهشگر دینی عنوان کرد: شخصی نزد امام هادی(ع) رفت و سؤالاتی در خصوص معارف دینی پرسید؛ امام هادی(ع) وی را به حضرت عبدالعظیم(ع) ارجاع داد و فرمود شما که در شهر ری شخصیتی مثل عبدالعظیم دارید، سؤالاتتان را میتوانید از وی بپرسید. این مسئله نشان میدهد که حضرت عبدالعظیم(ع) این موقعیت را داشته که به ترویج احکام دینی بپردازد.
حجتالاسلام حافظیان خاطرنشان کرد: اطلاعات تاریخی گستردهای در خصوص فعالیتهای آن حضرت در آن دوران در شهر ری نداریم اما وجود چنین شخصیتی در شهر ری میتواند واسطه مستقیمی با اهل بیت(ع) برای مردم باشد.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا ائمه(ع) بعد از وفات حضرت عبدالعظیم(ع) تلاش میکردند که ایشان را به مردم بشناسانند؟ گفت: در روایات است که زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) در ثواب با زیارت امام حسین(ع) برابری میکند. همچنین نقل شده است که کسی که به زیارت ایشان برود بهشت بر او واجب میشود؛ این روایات نشان میدهد حتی پس از وفات حضرت عبدالعظیم(ع) ائمه(ع) تلاش میکردند ایشان را به مردم بشناسانند.
حرم حضرت عبدالعظیم (ع) محل استجابت دعا
این پژوهشگر ادامه داد: بیشتر علمای شیعه و رجالیون در کتابهایشان به مقامات حضرت عبدالعظیم(ع) اشاره کردهاند و بزرگانی مثل مرحوم میرداماد فرمودهاند که حرم حضرت عبدالعظیم (ع) محل استجابت دعا است. اینکه ائمه(ع) به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) را توصیه میکردند نشاندهنده عظمت شخصیت ایشان است و این ظرفیت وجود داشت که مرقد ایشان محوریتی برای اجتماعات شیعیان پیدا کند.
وی در خصوص اینکه چرا در حدیث آمده است که زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) در ثواب، شباهت به زیارت امام حسین(ع) دارد، گفت: علمای بزرگ در این خصوص دلایل مختلفی را بیان کردهاند. جناب شیخ صدوق این روایت را در ثوابالاعمال آورده است. در کاملالزیارات نیز این حدیث آمده است. در لئالی الاخبار از امام رضا(ع) نقل شده است که «هر کسی بعد از وفاتم مرا زیارت کند من برای او بهشت را ضمانت میکنم و کسی که قادر بر زیارت من نیست پس به زیارت برادرم عبدالعظیم حسنی در ری برود» که نشاندهنده عظمت شأن و مقام ایشان است. همچنین در همین کتاب آمده است که امام رضا(ع) فرموده است اگر عاجز شدید از زیارت جدم حسین(ع) سید زاهد عابد جناب عبدالعظیم را در ری زیارت کنید که این کفایت میکند تو را از زیارت سیدالهشداء (ع).
حجتالاسلام حافظیان ادامه داد: یکی از ادلهای که برای مشابهت زیارت حضرت عبدالعظیم با زیارت سیدالشهداء(ع) نقل شده این است که در زمان امام هادی(ع) حکومت عباسی برای زیارت امام حسین(ع) شرایط بسیار سختی در نظر گرفته بودند و چه بسا شیعیانی که در راه زیارت سیدالشهداء به شهادت میرسیدند. به دلیل اینکه زیارت حضرت سیدالشهداء از بلاد مختلف بسیار سخت و تهدید آمیز و برای شیعیان خطرناک بود، ائمه(ع) شیعیان علاقهمند به زیارت سیدالشهداء را ترغیب میکردند که به زیارت حضرت عبدالعظیم بروند که وی هم از بزرگان منسوب به اهل بیت(ع) است.
وی افزود: البته احادیث مشابه این حدیث نیز در منابع شیعی آمده است. مثلاً از امام رضا(ع) نقل شده است که هر کس خواهرم حضرت معصومه(س) را در قم زیارت کند مانند این است که مرا زیارت کرده است. پس زیارت منسوبان به اهل بیت(ع) همانند زیارت خود اهل بیت(ع) ثواب دارد و چون به خاطر محبت به اهل بیت(ع) به زیارت بستگان اهل بیت(ع) میروند این ثواب زیارت اهل بیت(ع) را درک میکنند.
حجتالاسلام حافظیان تصریح کرد: البته این حدیث دلالت بر این نمیکند که شأن حضرت عبدالعظیم دقیقا برابر با امام حسین(ع) باشد. بلکه این معنا را میرساند که چون زیارت امام حسین(ع) در آن زمان مشکل بوده به جهت اینکه شیعیان علاقهمند به اهل بیت(ع) محل اجتماعی با هم داشته و به یاد اهل بیت(ع) باشند به آنها توصیه میشد که به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) بروند.
وی در پایان تصریح کرد: در هر محلی وقتی امامزادهای به خاک سپرده شده در طی قرون آنجا محل اجتماع شیعیان بوده و تأثیر ژرفی بر بقای شیعه داشته است.